اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آئن

نویسه گردانی: ʼAʼN
آئن . [ ءِ ] (ع ص ) مرفّه و تن آسان .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۶۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
عین السرطان . [ ع َ نُس ْ س َ رَ ] (ع اِ مرکب ) سپستان . (مخزن الادویة) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به سپستان شود.
عین القیارة. [ ع َ نُل ْ ق َی ْ یا رَ ] (اِخ ) چشمه ای است در موصل که از آن «قار» بیرون می آید. (از معجم البلدان ). و رجوع به قَیّارة شود.
از این سپس . [ اَس ِ پ َ ] (ق مرکب ) از این پس . بعد از این . من بعد.
عین الحیوان . [ ع َ نُل ْ ح َ ی َ ] (ع اِ مرکب ) چشمه ٔ حیوان . || آب زندگانی . عین الحیاة. || به لغت اکسیریان ، زیبق است . (مخزن الادویه )....
عین الجالوت . [ ع َ نُل ْ ] (اِخ ) شهری است زیبا بین بَیسان و نابلس ، از اعمال فلسطین .این شهر مدتی تحت تسلط رومیان بود، سپس بسال 579 هَ. ق...
وجود واژه ای عربی است و پارسی جایگزین این عبارت اینهاست: اوا این ávâ-ïn (پازند)، یدوا yadvâ، یاوت yâvat (سنسکریت)**** فانکو آدینات 09163657861
حرکت در این . [ ح َ رَ ک َ دَ اَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) یکی از چهار نوع حرکت در عرض . مقابل حرکت در کم و کیف و وضع. حرکت در مکان . جابجا...
عین الرؤساء. [ ع َ نُرْ رُ ءَ ] (ع اِ مرکب ) چشم سران . چشم بزرگان . || نوعی جامه بوده است که نقشها و گلها بصورت چشم داشته است . (یادداشت ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
عین ابی نیزر. [ ع َ ن ُ اَ ن َ زَ ] (اِخ ) ضیعه ای است که حضرت علی علیه السلام آن را همراه ضیعه ٔ دیگری بنام بغیبغة وقف فقرای اهل مدینه ...
« قبلی ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ صفحه ۱۵ از ۱۷ ۱۶ ۱۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.