آباد
نویسه گردانی:
ʼABAD
آباد. (اِخ ) نام شهری کوچک بر ساحل یمین نهر ناری در بلوچستان . || نام قصبه ٔ کوچکی در سند یعنی درشمال غربی هندوستان . || نام ناحیتی در ناحیه ٔ سبلان کوه نزدیک ارجاق و پیشکین . (نزهةالقلوب ).
واژه های همانند
۳,۷۳۴ مورد، زمان جستجو: ۳.۸۲ ثانیه
جلال آباد. [ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دیههای سیستان که در مغرب رود هیرمند و در چهار فرسنگی آن واقع است . جلال آباد قدیمی یکی ازنارنج (نارین ...
جلال آباد. [ ج َ] (اِخ ) قریه ای است از قرای نرماشیر. این ده 86 خانوار رعیت دارد. زراعت آن خوب است . (مرآت البلدان ).
جلال آباد. [ ج َ ] (اِخ ) از مزارع قدیمی بلوک زرند کرمان است . این ده 17 خانوار سکنه دارد. (مرآت البلدان ).
جلال آباد. [ ج َ ] (اِخ ) از مزارع دشت آب کرمان . (مرآت البلدان ).
جلال آباد. [ ج َ ] (اِخ ) از مزارع هیجروئیه بلوک زرند کرمان است . (مرآت البلدان ).
جلال آباد. [ ج َ ] (اِخ ) از مزارع بلوک راین کرمان است . (مرآت البلدان ).
جلال آباد. [ ج َ ] (اِخ )از مزارع سعیدآباد سیرجان کرمان . (مرآت البلدان ).
جلال آباد. [ ج َ ] (اِخ ) مزرعه ای از مزارع قریه ٔ توش آباد کاشان . (مرآت البلدان ج 4).
جلال آباد. [ج َ ] (اِخ ) قریه ای است از قرای براکوه قاینات . این ده تقریباً 260 تن سکنه دارد. (مرآت البلدان ج 4).
جلال آباد. [ ج َ ] (اِخ ) مزرعه ای است در ناحیه ٔ فشارود قاینات مشتمل بردو قسمت که یکی را جلال آباد علیا و دیگری را جلال آبادسفلی گویند. آب ...