آباد
نویسه گردانی:
ʼABAD
آباد. (اِخ ) نام شهری کوچک بر ساحل یمین نهر ناری در بلوچستان . || نام قصبه ٔ کوچکی در سند یعنی درشمال غربی هندوستان . || نام ناحیتی در ناحیه ٔ سبلان کوه نزدیک ارجاق و پیشکین . (نزهةالقلوب ).
واژه های همانند
۳,۷۳۴ مورد، زمان جستجو: ۲.۴۱ ثانیه
شاه آباد. (اِخ ) در هشت فرسخی شمال باختری شوشتر سر راه دزفول ، خرابه هایی که امروز شاه آباد می نامند دیده می شود و این موقع شهر جندیشاپور یا ج...
شاه آباد. (اِخ ) نام دهی است واقع در پنج فرسخ و نیم میانه ٔشمال و مغرب قاضیان . (از فارسنامه ٔ ناصری ص 244).
شاه آباد. (اِخ ) نام محلی است در کنار جاده ٔ تهران و قزوین واقع در 18760 گزی تهران میان مهرآباد و اسماعیل آباد. (یادداشت مؤلف ).
شاه آباد. (اِخ ) نام محلی کنار راه نیشابور و مشهد و میان نیشابور و عباس آباد واقع در 807300گزی تهران . (یادداشت مؤلف ). || نام قصبه ای است ...
شاه آباد. (اِخ ) دهی از دهستان افزر بخش قیروکازرین شهرستان فیروزآباد.دارای 52 تن سکنه . آب آن از رودخانه . محصول آن غلات ،برنج ، خرما است ....
شاه آباد. (اِخ ) قریه ای است در 24هزارگزی تهران میان مهرآباد و کرج . کنار خط تهران به تبریز و آنجا ایستگاه ترن است . (یادداشت مؤلف ).
شاه آباد. (اِخ ) قریه ای بشمال تهران ، تابع شمیرانات و جمعیت آن در حدود ده هزار تن و در آنجا بیمارستان و آسایشگاه مسلولان وجود دارد. (یادداش...
شاه آباد. (اِخ ) ایالتی در جنوب بهار هندوستان . (ناظم الاطباء).
سین آباد. (اِخ )دهی است از دهستان حومه ٔ بخش صومای شهرستان ارومیّه . دارای 275 تن سکنه . آب آن از چشمه . محصول آنجا غلات و توتون . شغل اها...
شرج آباد. [ ش َ ] (اِخ ) دهی از دهستان کنجگاه شهرستان هروآباد. سکنه ٔ آن 181 تن و آب آن از چشمه تأمین می شود. محصول آنجاغلات ، حبوبات است...