اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آب حسرت

نویسه گردانی: ʼAB ḤSRT
آب حسرت . [ ب ِ ح َ رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اشک :
بگذاشتند ما را در دیده آب حسرت
گریان چو در قیامت چشم گناهکاران .

سعدی .


هر می لعل کز آن دست بلورین ستدیم
آب حسرت شد و در چشم گهربار بماند.

حافظ.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.