آب زدن
نویسه گردانی:
ʼAB ZDN
آب زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) آب افشاندن و پاشیدن ، بچیزی یا بجایی .
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
بر آب زدن . [ ب َ زَ دَ ] (مص مرکب ) داخل آب روان شدن و گذشتن . به آب روان بی پایاب درآمدن و عبور کردن . خویشتن را به آب رسانیدن . غرق ...
رنگ بر آب زدن . [ رَ ب َ زَ دَ ] (مص مرکب ) رنگ بر آب ریختن . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). منصوبه برانگیختن . (آنندراج ). منصوبه ٔ تازه برانگیخت...
گره بر آب زدن . [ گ ِ رِه ْ ب َ زَ دَ ] (مص مرکب ) افسونکاری کردن . حیله گری . جادوئی : دم سخت گرم دارد که بجادوئی و افسون بزند گره بر آب ...