اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آبستن گشتن

نویسه گردانی: ʼABSTN GŠTN
آبستن گشتن . [ ب ِ ت َ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) آبستن شدن . رجوع به آبستن شدن شود :
این بلایه بچگان را ز چه کس آمده زِه
همه آبستن گشتند به یک شب کِه ْ و مِه ْ.

منوچهری .


|| رشوه در خفا ستده بودن .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.