اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آبستنی

نویسه گردانی: ʼABSTNY
آبستنی . [ ب ِ ت َ ] (حامص ) حَبَل . (دهار). حمل . باروری . بار :
ترا پنج ماهست از آبستنی
از این نامور بچه ٔ رستنی .

فردوسی .


زآبستنی تهی نشوی هرگز
هرچند روزروز همی زایی .

ناصرخسرو.


- امثال :
آبستنی نهان بود و زادن آشکار .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
باد آبستنی . [ دِ ب ِ ت َ ] (ترکیب وصفی ،اِ مرکب ) بادی که درخت را باردار کند. (آنندراج ).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.