گفتگو درباره واژه گزارش تخلف آبله رو نویسه گردانی: ʼABLH RW آبله رو. [ ب ِ ل َ / ل ِ ] (ص مرکب ) مجدر : سلطان ملکشاه ... آبله رو بود، چهره بزردی مایل . (راحةالصدور راوندی ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود