اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آب نورد

نویسه گردانی: ʼAB NWRD
آب نورد. [ ن َ وَ ] (نف مرکب ) ملاح . دریانورد :
خلیل آتش کوبی کلیم آب نورد
چه باک داری در کارزار ازآتش و آب .

مسعودسعد.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.