اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آثم

نویسه گردانی: ʼAṮM
آثم . [ ث ِ ] (ع ص ) بزهمند. بزهکار. (مهذب الاسماء). گناهکار. مجرم . مذنب . عاصی . ج ، آثمین ، آثمون .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۶۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
ابوبکراصم . [ اَ بو ب َ رِ اَ ص َم م ] (اِخ ) از متکلمین ، و او را کتاب تفسیر است بر قرآن . (ابن الندیم ).
اسم مفعول . [اِ م ِ م َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) در نزد نحویان اسمی است که از مصدر مشتق شود برای آنچه فعل بر آن واقع شود. و مقصود از وقوع...
اسم مقصور. [ اِ م ِ م َ ](ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به اسماء مقصوره شود.
اسم متمکن . [ اِ م ِ م ُ ت َ م َ ک ْ ک ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب )اسمی است که آخر آن به اختلاف عوامل متغیر شود و شبیه به مبنی الاصل نباشد....
اسم تفضیل . [ اِ م ِ ت َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) صاحب کشاف گوید: اسمی است که از فعل اشتقاق شود برای آنکه فزونی صفتی را در موصوفی بر د...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
اسم و مسمی عربی است و پارسی جایگزین، این است: نام نینیابگ nâm-niniâbag (نام + نینیابگ. پارتی)**** فانکو آدینات 09163657861
اسم و مسمی واژه هایی عربی است و جایگزین پارسی، این است: نام نیابگ nâm-niâbag (نام + نیابگ. پارتی) **** فانکو آدینات 09163657861
قاشانی اصم . [ اَ ص َم م ] (اِخ ) ابراهیم بن فرة اسدی . از قدماست . وی به سال 210 هَ . ق . وفات یافت . از ثوری روایت کند و از وی ابراهیم بن ...
اسم متباین . [ اِ م ِ م ُ ت َ ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به اسماء متباینه شود.
« قبلی ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ صفحه ۱۵ از ۱۷ ۱۶ ۱۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.