اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آزاد

نویسه گردانی: ʼAZʼD
آزاد. (اِخ ) تخلص شاعری فارسی گوی اهل کشمیر، از متأخرین ، صاحب چندین هزار بیت مثنوی و غزل و جز آن . سیاحت را دوست میداشته و در پیری بتویسرکان ساکن و متأهل شده است . نامش احمد. وفات به سال 1150 هَ . ق .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
عضاد. [ ع ِ ] (ع مص ) به معنی مصدر مُعاضدة است . (از ناظم الاطباء). رجوع به معاضدة شود.
عضاد. [ ع ِ ] (ع اِ) بازوبند. (منتهی الارب ). دملج . (اقرب الموارد). || آهنی سرکج مانند داس که شبان بدان شاخ درخت را بر شتر فروکشد. || د...
عضاد. [ ع ُ ] (ع ص ) غلام عضاد؛ کوتاه قامت میانه خلقت . || امراءة عضاد؛ به اضافه و نعت ، زن زشت و درشت بازو. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.