گفتگو درباره واژه گزارش تخلف آزرده کردن نویسه گردانی: ʼAZRDH KRDN آزرده کردن . [ زَ دَ / دِ ک َ دَ ] (مص مرکب )رنجانیدن : آزرده کردن بوعبداﷲ از همه زشت تر بود. (تاریخ بیهقی ). || خستن به نیش : آزرده کرد کژدم غربت جگر مراگوئی زبون نیافت ز گیتی مگر مرا.ناصرخسرو. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود