گفتگو درباره واژه گزارش تخلف آسر نویسه گردانی: ʼASR آسر. [ س ُ ] (اِ) کشتزار. مزرعه . غله زار : چو ابر کف شه تقاطر نمایدزر از آسر طَمْع سائل برآید. منجیک .و این کلمه را آسه نیز ضبط کرده اند با همین شاهد. || میدان . || بزبان علمی هند، مَردُمخوار. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۸۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه واژه معنی آثر آثرَ (اوستایی) 1ـ کنار رفتن، دورشدن، استعفا دادن 2ـ راه 3ـ دم، نَفَس. اثر هنایش، هنود (تاثیر / effect) از یات (= فعل) هنودن ریشه ی کهن: خْشناتای (= اثر قانع کننده) اثر (= علت) این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست: روگا، رَپَس (سنسکریت) در اثرِ= به علتِ: به روگای، به رَپَسِ؛ در اثر توفان، درخت ها شکسته شد؛ به روگای ت... اثر (= دنبال، پِی) این واژه عربی است و پارسی آن این است: ژیپی (کردی: جی پی) بر اثرِ= به دنبالِ، در پِیِ، با آمدنِ. بر اثر ترافیک، خیابان بسته شد؛ به ژیپی... عصر عصر. [ ع َ ] (ع مص ) فشار دادن ، و به دست خود فشوردن چیزی را. (از منتهی الارب ). افشردن انگور و زیتون و جز آن . (تاج المصادر بیهقی ). افشردن ... عصر عصر. [ ع َ ] (ع اِ) روز. (منتهی الارب ). یوم .(اقرب الموارد). || شب . (منتهی الارب ). لیل . (از اقرب الموارد). || آخر روز تا سرخ شدن آفتاب ... عصر عصر. [ ع َ ] (اِخ ) سوره ٔ صدوسوم از قرآن کریم . مکیه است و دارای سه آیت . پس از سوره ٔ تکاثر و پیش از سوره ٔ هُمَزة قرار دارد و آغاز میشود به... عصر عصر. [ ع َ ص َ] (ع اِ) بامداد. || شبانگاه . (منتهی الارب ). از عَشی ّ تا سرخ شدن آفتاب . (از اقرب الموارد). || نماز دیگر. || زندان . || گر... عصر عصر. [ ع ِ ] (ع اِ) روزگار و دهر و زمانه . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). عصر [ ع َ / ع ُ / ع ُ ص ُ ] . رجوع به عصر شود. || نماز دیگر. (م... عصر عصر. [ ع ِ ] (اِخ ) کوهی است میان مدینه و وادی فرع . (منتهی الارب ). جبلی است بین مدینه و وادی الفرع . و گویند پیامبر (ص ) هنگامی که از مد... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۹ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود