اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آسی

نویسه گردانی: ʼASY
آسی . (ص نسبی ) منسوب به مملکت آس . از آس . رجوع به آسیان شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۱ ثانیه
اسی ویشه . [ اَ ش َ ] (اِخ ) موضعی است در چهارفرسنگی آمل . (سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 114 بخش انگلیسی ).
خال عصی . [ ل ِ ع َ صا ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از گناه باشد که در مقابل ثواب است . (برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) ۞ .
عصی هرمس . [ ع َ صا هَُ م ُ] (اِ مرکب ) حلبوب است . (فهرست مخزن الادویة) (تحفه ٔحکیم مؤمن ). خصی هرمس . جربوب . رجوع به حلبوب شود.
لعل و عسی . [ ل َ ع َل ْ ل َ وَ ع َ سا ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) بودکه . امید است و بود که . باشدکه و امیدکه : و در صباح و مسا به لعل ّ و عسی ...
علی عاصی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) عاملی کفراوی . رجوع به علی کفراوی شود.
عاصی شدن . [ ش ُدَ ] (مص مرکب ) عصیان کردن . طغیان ورزیدن . تمرد کردن . متمرد شدن . گناه کردن . نافرمانی کردن . (ناظم الاطباء) : چون سلیمان ...
این دو واژه اربی است و پارسی آن این است: جنجر jonjar (برهان قاطع)
عصی الراعی . [ ع َ صَرْ را ] (ع اِ مرکب ) عصاالراعی . درخت بطباط. رجوع به عصاالراعی شود.
عبدالقهار عاصی، که از شاعران نسل نوی افغانستان در دهه شصت و اوایل دهه هفتاد بود، در چهارم میزان سال ۱۳۳۵ خورشیدی‌ در روستای ملیمه پنجشیر به دنیا آمد. ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.