آفت رسیده
نویسه گردانی:
ʼAFT RSYDH
آفت رسیده . [ ف َ رَ / رِ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) آفت زده . مَؤوف . آکفت دیده .
- کِشتی آفت رسیده ؛ بسن یا ملخ یا تگرگ یا خشکی یا زنگ و یرقان و یا سرمازدگی و مانند آن زیان دیده . آفت زده .
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.