اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آقا

نویسه گردانی: ʼAQA
آقا.(اِخ ) نام قلعه ای بکرمان . رجوع به کلاته ٔ آقا شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۱ ثانیه
قرق آقا. [ ق ُ رُ ] (اِخ ) دهی از دهستان اشیان بخش فلاورجان شهرستان اصفهان واقعدر 20000 گزی باختر فلاورجان و 4000 گزی راه شوسه ٔ مبارکه به...
بگم آقا. [ ب َ گ ُ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان سهرورد بخش قیدار شهرستان زنجان . سکنه ٔ آن 180 تن . آب آن از چشمه سار و رودخانه ٔ محلی و محصول آن ...
جان آقا. (اِخ ) دهی است از دهستان آجرلو بخش مرکزی شهرستان مراغه . در 61 هزارگزی جنوب خاوری مراغه و 15 هزارگزی شمال خاوری شوسه ٔ شاهین دژ ...
لله آقا. [ ل َ ل َ/ ل ِ ] (اِ مرکب ) لله را به احترام لله آقا گویند.
لیل آقا. [ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان گورک بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد، واقع در هفتادهزارگزی جنوب خاوری مهاباد و 33هزارگزی خاور شوسه ٔ مهاباد ب...
ویس آقا. [ وِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شهرویران بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد واقع در 8500 گزی شمال شوسه ٔ میاندوآب به مهاباد دارای 345 تن س...
کاظم آقا. [ ظِ ] (اِخ ) از نامهای مردان است .- امثال :کاظم آقا را کوظِم آقا خواندن (خُنْدَن )؛ چیزها را خلط کردن . (امثال و حکم دهخدا).
کاظم آقا. [ ظِ ] (اِخ ) (میرپنج ...) از صاحبمنصبان بریگاد قزاق در دوره ٔ مبارزه ٔ محمدعلیشاه با مشروطه خواهان . در تاریخ مشروطه ٔ ایران آمده است...
فضول آقا. [ ف ُ ] (اِ مرکب ) در تداول عوام ، آنکه در اموری که از حق و حد او بیرون است دخالت کند. (یادداشت بخط مؤلف ). فضول . رجوع به فضول ...
قاسم آقا. [ س ِ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرغا بخش ایذه ٔ شهرستان اهواز. در 50هزارگزی باختری ایذه واقع است . سرزمین آن کوهستانی و هوای آن ...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۶ ۳ ۴ ۵ ۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.