اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آکنده گوش

نویسه گردانی: ʼAKNDH GWŠ
آکنده گوش . [ ک َ دَ / دِ ] (ص مرکب ) اصم ّ. کر. مجازاً، اندرزناپذیر. که پند ننیوشد :
فراوان سخن باشد آکنده گوش
نصیحت نگیرد مگر در خموش .

سعدی .


پریشیده عقل و پراکنده هوش
ز قول نصیحتگر آکنده گوش .

سعدی .


بفریادتا برنداری خروش
سخن نشنود مرد آکنده گوش .

؟


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.