آلت
نویسه گردانی:
ʼALT
آلت . [ ل َ ] (اِ) هر یک از قطعات چوب باریک تراشیده بدرازا با درز و شکاف که در در و پنجره و قاب سقف بکار برند چون فاصله ٔ میان دو صفحه یا دو لغت یا دو شیشه و چهارسوی لغت یا شیشه را در درزهای آن استوار کنند.
واژه های همانند
۵۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۸۱ ثانیه
علت قمی . [ ع ِل ْ ل َ ت ِق ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) وبا و طاعون ، که اکثر اوقات در قم واقع میشود. || علت ابنه ، بسبب نسبت مردم آن ناحیت...
دون و علت واژه های اربی است و پارسی جایگزین اینهاست:
بی روگا bi-rugã (بی+ واژه ی سنسکریت: روگا= علت)
بی رَپَسbi-rapas (بی + واژه ی سنسکریت: رپس= عل...
علت غائی . [ ع ِل ْ ل َ ت ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) غرض و مقصود صانع از صنعت خود. (از ناظم الاطباء). و آن محرک اول فعل است ، و در وجود ذهنی ...
علت تامه . [ ع ِل ْ ل َ ت ِ تام ْ م َ / م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سبب کامل . امری که خود مستقلاً وجود چیزی را ایجاب کند. (از فرهنگ اصطلاحا...
علت مادی . [ ع ِل ْ ل َ ت ِ مادْ دی ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ماده ای که صنعت صانع بر آن تعلق میگیرد. (ناظم الاطباء). و آن جزء مقوم شی ٔ، و...
قیاس علت . [ س ِ ع ِل ْ ل َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) (اصطلاح اصول و فقه ) رجوع به قیاس اصولی شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
علت قریب . [ ع ِل ْ ل َ ت ِ ق َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) امری که خود بلاواسطه و بدون فاصله در وجود معلول مؤثر باشد. (از فرهنگ اصطلاحات فلس...
علت صوری . [ ع ِل ْ ل َ ت ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) شکل و صورتی که صانع، چیزی را بدان ترکیب میسازد. (ناظم الاطباء). و رجوع به علت شود.
علت عادی . [ ع ِل ْ ل َ ت ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) امری که برحسب عادت ، مؤثر در چیزی باشد، هرچند که از لحاظ حکم عقلی نتوان رابطه ٔ علیّت...