آل غالب
نویسه گردانی:
ʼAL ḠALB
آل غالب . [ ل ِ ل ِ ] (اِخ ) منسوب به غالب بن قهر، یکی از اجداد رسول صلوات اﷲعلیه یا منسوب به بنی الادرم بن غالب : من [ حلیمه ، بنت ابی ذویب السعدیه دایگان رسول صلوات اﷲعلیه ] تَرسان برِ عبدالمطلب شدم ، چون مرابدان حال بدید گفت چه بود، شغلی رسید؟ گفتم شغلی و چه شغلی ! گفت مگر پسرت گم شد؟ گفتم نعم . او را ظن شدکه مگر قریش او را بکشتند، شمشیر برکشید و خشمناک بیرون آمد، بانگ کرد یا آل غالب و ایشان اندر جاهلیت چنین گفتندی ، درساعت همه جمع شدند. (تاریخ سیستان ).
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.