اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آلی

نویسه گردانی: ʼALY
آلی . [ لا ] (ع ص ) گوسفند بزرگ دنبه . کبش دنبه ناک . || مرد بزرگ سرین .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۸۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۵۰ ثانیه
ام علی . [ اُم ْ م ِ ع َ ] (ع اِ مرکب ) اسبیدباجه . (المرصع). رجوع به اسپیدباج و اسپیدبا و اسفیدباج شود.
ام علی . [ اُم ْ م ِ ع َ ] (اِخ ) (تقیه ارمنازی ) دختر ابوالفرج غیث بن علی ارمنازی . زن حمدون معروف به فاضل و مادر ابوالحسن تاج الدین علی ب...
ام علی . [ اُم ْ م ِ ع َ ] (اِخ ) دختر خالدبن تیم انصاری . از زنان صحابی بوده . رجوع به الاصابة فی تمییز الصحابة ج 8 ص 261 شود.
ام علی . [ اُم ْ م ِ ع َ ] (اِخ ) زن شهید اول محمدبن مکی . درگذشته به سال 786 هَ .ق . و زنی فقیه و عابد و پرهیزکار بوده است . (از ریحانة الاد...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
علی گو. [ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آتش بیک ، بخش سراسکند شهرستان تبریز. دارای 163تن سکنه . آب آن از رودخانه تأمین میشود. و محصول آن...
علی سد. [ ع َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خدابنده لو، بخش قروه ، شهرستان سنندج . این ده مشهور به علی سرخ است . رجوع به علی سرخ شود. (...
علی سرد. [ ع َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خدابنده لو، بخش قروه ، شهرستان سنندج . واقع در 13هزارگزی شمال خاوری گل تپه ، و 12هزارگزی خاور ر...
علی شاه . [ ع َ ] (اِخ ) وی از همراهان امیر تیمور گورکانی بود که در جنگ امیر تیمور با توقتمش خان شرکت داشت . برادر او محمد آزاد نیز در این جنگ...
علی شاه . [ ع َ ] (اِخ ) ابن تکش خوارزم شاهی . ملقب به تاج الدین . رجوع به علیشاه خوارزمشاهی شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.