اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آلی

نویسه گردانی: ʼALY
آلی . [ لی ی ] (ع ص نسبی ) ۞ منسوب به آلت .
- جسم آلی ؛ جسمی مرکب از آلات که هر یک را منصبی جدا باشد.
- عضو آلی ؛ هر عضو که اسم کل بر جزو آن صدق نکند. مقابل عضو غیرآلی یا عضو مفرد.
- مرض آلی ؛ بیماری که متوجه عضوی آلی باشد:قولنج مرض آلی است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۸۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۱۶ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابراهیم عادلشاهی . هشتمین تن از عادل شاهیان بیجاپور. رجوع به علی عادلشاهی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابی بکر، ملقّب به جلال الدین و مشهور به ابن عمار. وی از قضاة دولت مجاهدی یمن بود سپس به وزارت رسید. و وز...
علی . [ ع َ ](اِخ ) ابن محمدبن ابی بکربن ابراهیم بن ابی القاسم بن عمربن احمدبن ابراهیم بن محمدبن عیسی بن مطیر حکمی یمنی شافعی ، مشهور به ا...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابی بکربن شرف ماردینی ، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به علاءالدین . رجوع به علی ماردینی (ابن محمدبن ...) شو...
علی . [ ع َ ] (اِخ )ابن محمدبن ابی بکربن عبداﷲبن مفرج انصاری اسکندری شافعی ، ملقّب به شمس الدین . رجوع به علی انصاری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابی بکربن علی بن ابراهیم بن علی بن عدنان حسینی دمشقی حنفی ، مشهور به نقیب الاشراف . رجوع به علی نقیب الاش...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابی بکربن مطیر، مشهور به ابن مطیر. فقیه بود و در رجب سال 1084 هَ . ق . درشهر زیدیة درگذشت . او راست : مختصرالت...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابی بکر شعبی یمانی . رجوع به علی شعبی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ )ابن محمدبن ابی بکر مطیری . رجوع به علی مطیری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابی حسن (یا ابی الحسین ) اندلسی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی اندلسی شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.