اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آلی

نویسه گردانی: ʼALY
آلی . [ لی ی ] (ع ص نسبی ) ۞ منسوب به آلت .
- جسم آلی ؛ جسمی مرکب از آلات که هر یک را منصبی جدا باشد.
- عضو آلی ؛ هر عضو که اسم کل بر جزو آن صدق نکند. مقابل عضو غیرآلی یا عضو مفرد.
- مرض آلی ؛ بیماری که متوجه عضوی آلی باشد:قولنج مرض آلی است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۵.۳۵ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد شافعی . رجوع به علی شافعی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدشاکر (علی رضا...). رجوع به علی رضا شاکر شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد شاهرودی . رجوع به علی شاهرودی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد شاهرودی ، ملقّب به علاءالدین و مشهور به مصنفک ، رجوع به علی مصنفک شود.
علی . [ع َ ] (اِخ ) ابن محمد شبیب . رجوع به علی شبیب شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد شرنقاشی ، خطیب شافعی . رجوع به علی شرنقاشی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد شریف بکری . رجوع به علی بکری (ابن محمد...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد شمشاطی عدوی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی شمشاطی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد شیرازی حنفی ، ملقب به علاءالدین . رجوع به علی شیرازی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد شیرازی عمری شافعی ، ملقّب به مظفرالدین . رجوع به علی شیرازی شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.