اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آمن

نویسه گردانی: ʼAMN
آمن . [ م َ ] (ع ن تف ) استوارتر.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
امن . [ اَ م ِ ] (ع ص ) زنهارخواهنده و بی ترس و بیم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
امن . [ اُ م ُ ] (ع اِ) ج ِ اَمون . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به امون شود.
امن . [ اَ ] (اِخ ) آبی در بلاد غطفان . و گاهی عوض امن ، یمن گویند. (از معجم البلدان ).
امن . [ اِم ِ ] (اِخ ) ۞ از شهرهای هلند است و در حدود 65000 تن جمعیت دارد. (از لاروس ).
امن . [ اُ م ِ ] (اِخ ) ۞ اول . پادشاه پرگام (263 - 241 ق .م .). (از لاروس ).
امن . [ اُ م ِ ] (اِخ ) ۞ دوم . پادشاه پرگام (197 - 159 ق .م .). (از لاروس ).
امن . [ اُ م ِ ] (اِخ ) ۞ یکی از جانشینان اسکندر مقدونی (360-316 ق .م .). پادشاه کاپادوکیه وپافلاگنی ۞ که بفرمان آنتیگون ۞ کشته شد. ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
کل امن . [ کْل ِ / ک ِ ل ِ اُ م ِ ] (اِخ ) ۞ کلئومن . نام چند تن است به شرح زیر:1- نام یکی از رؤسای یونانیهای مقیم در ترموپیل که نژاد ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۳ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.