اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آنان

نویسه گردانی: ʼANAN
آنان . (ضمیر) ج ِ آن . آن کسان . ایشان . اوشان . آنها :
همه تفاخر آنان بجود و دانش بود
همه تفاخر اینان بغاشیه ست و جناغ .

منجیک .


آنانکه محیط فضل و آداب شدند
در جمع کمال شمع اصحاب شدند
ره زین شب تاریک نبردند برون
گفتند فسانه ای ّ و درخواب شدند.

خیام .


نظر آنان که نکردند بدین مشتی خاک
الحق انصاف توان داد که صاحبنظرند.

سعدی .


شراب لعل کش و روی مه جبینان بین
خلاف مذهب آنان جمال اینان بین .

حافظ.


آنانکه خاک را بنظر کیمیا کنند
آیا بود که گوشه ٔ چشمی بما کنند؟

حافظ.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
عنان برشکستن . [ ع ِ ب َ ش ِ ک َ ت َ ] (مص مرکب ) کنایه از روی برتافتن و اعراض کردن است : آن را که تو تازیانه بر سر شکنی به زآنکه ببینی ...
عنان برگشادن . [ ع ِ ب َ گ ُ دَ ] (مص مرکب ) عنان اسب را سپردن . گذاردن که اسب آزادانه برود. رها کردن عنان اسب : چو گفت این سخن در رکاب ...
عنان انداختن . [ ع ِ اَ ت َ ] (مص مرکب ) عنان افکندن . (از آنندراج ). رجوع به عنان بر کسی افکندن (در ترکیب های عنان ) شود.
عنان رها کردن . [ ع ِ رَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) به شتاب و تعجیل روان شدن . || حمله کردن . (ناظم الاطباء).
عنان ریز رسیدن . [ ع ِ رَ / رِ دَ ] (مص مرکب ) جلد و شتاب رفتن . (از آنندراج ). سخت بشتاب فرازآمدن .
عنان سبک شدن . [ ع ِ س َ ب ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) سفر کردن . (ناظم الاطباء). || تیز راندن . (از امثال و حکم دهخدا). || اختیار حرکت و رفتار ب...
عنان گرد کردن . [ ع ِ گ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مهیا و آماده شدن . مهیای تاخت و حمله گشتن : وگر جنگ را گرد کرده عنان یکایک بخوناب داده سنان ...
عنان گردانیدن . [ ع ِ گ َ دَ ] (مص مرکب ) بازگردانیدن زمام مرکب ، برای بازگردانیدن وی . (فرهنگ فارسی معین ). عنان گرداندن . تغییر دادن مسیر ...
عنان فروگرفتن . [ ع ِ ف ُ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) آهسته به راه رفتن . (ناظم الاطباء). بمعنی عنان بازکشیدن است یعنی آهسته رفتن . (از آنندرا...
عنان جنبانیدن . [ ع ِ جُم ْ دَ ] (مص مرکب ) تکان دادن عنان . || بمجاز، راندن بر کسی : اگر بر اژدها و شیر جنگی بجنباند عنان خنگ زیور.عنصری .
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ صفحه ۷ از ۹ ۸ ۹ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.