اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آهن کش

نویسه گردانی: ʼAHN KŠ
آهن کش . [ هََ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ، اِ مرکب ) سنگ آهن ربا. حجر مغناطیس . مغنطیس . مغنیاطیس :
که کُهْشان همه سنگ آهن کش است
دزی تنگ و ره در میان ناخوش است .

اسدی .


تو گفتی تنش کوه آهن کش است
همان اسبش از باد و از آتش است .

اسدی .


دل اعدای او سنگ است لیکن سنگ آهن کش
ازآن ، پیکان او هرگز نجوید جز دل اعدا.

فرخی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.