اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اباء

نویسه گردانی: ʼBAʼ
اباء. [ اِ ] (ع مص ) اِبا. سر باززدن از. سر باززدن اندر کاری . (تاج المصادر بیهقی ). فروگذاشتن طاعت . (مصادر زوزنی ).سر پیچیدن از. سرکشی از. سرپیچی از. سر کشیدن از. بازایستادن از چیزی . سر زدن از. تن زدن از. تن درندادن به . نافرمانی . سرکشی . سرپیچی . امتناع :
اگر نباشد فرمان جزم تو مقبول
ابا کند ز پذیرفتن عرض جوهر.

مسعودسعد.


ز حکم تو آن کس که آرد ابا
جوین نانْش بادا همان بی ابا.

ابراهیم فاروقی .


|| ناخوش داشتن . مکروه داشتن . || نخوت :
در مطبخ تو چوب خورد تا ابا پزد
آتش که در تکبر سرمایه ٔ اباست .

کمال اسماعیل .


|| وابریدن آب و جز آن . فعل آن ابا کردن و ابا داشتن است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
خمسه ٔ آل عبا. [ خ َ س َ ی ِ ل ِ ع َ ] (اِخ ) حضرت محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین صلوات اﷲعلیهم اجمعین را گویند. آنها را خمسه ٔ طیبه و «پنج ...
مخفف : اداره برخورد با ادیان ( مربوط به وزارت اطلاعات ) یکی از کثیف ترین بخش های وزارت اطلاعات که کار اصلی آن تفتیش عقاید ، تجاوز ، تخریب و تحریف بز...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.