اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اباء

نویسه گردانی: ʼBAʼ
اباء. [ اَ ] (ع اِ) نی . || نام گیاهی نرم که اکثر از دیار مصر خیزد و از آن کاغذ کنند و بیخ آن چون نیشکر خورند. پیزر. بردی . حفاء. تک . لوخ . و کاغذ معروف به قرطاس مصری یا طومار مصری از این گیاه باشد. ۞ || انبوهی ازدرختان حلفاء و آن گیاهی است که از آن جوال و بوریاسازند. (منتهی الارب ). || انبوه درختان .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
عبا. [ ع َ ] (ع اِ) عباء. رجوع به عباء شود.
هنر عبا بافی یکی از صنایع دستی دیرینه و زیبا و ظریف شهر نایین می‌باشد. از قدیم الایام این صنعت در بوشهر، کوهپایه و بخش محمدیه شهر نایین رواج داشته‌است...
آل عبا. [ ل ِ ع َ ] (اِخ ) حضرت رسول اکرم و امیرالمؤمنین علی و فاطمه ٔ زهرا و حسن و حسین صلوات اﷲعلیهم . و از اینرو بایشان آل عبا گویند که ز...
دوغ آبا. (اِ مرکب ) طعامی که با شیر سازند. (ناظم الاطباء). اما ظاهراً دوغ ابا است . (یادداشت لغتنامه ). دوغبا. رجوع به دوغبا شود.
هفت آبا. [ هََ ](اِ مرکب ) کنایه از هفت آسمان . (برهان ) : زمانه را ز پی زادن چنو فرزندعقیم گشت چهارامهات و هفت آباش .سنائی .
عناصر اربعه
لا اباً لک . [ اَ بَن ْ ل َ ] (ع جمله ٔ اسمیه ٔ دعایی ) لا اَب لَک . لا اَبا». لا اَبک . لا اَب ٌ لک . یعنی هیچکس را بر تو برتری و فضل نیست . و ...
اباً عن جد. [ اَ بَن ْ ع َ ج َدْ دِن ْ ] (ع ق مرکب ) پدر بر پدر. پشت در پشت .
جنبش آبا. [ جُم ْ ب ِ ش ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از حرکت و سیر هفت کوکب است که زحل و مشتری و مریخ و آفتاب و زهره و عطارد و ماه ...
آباء یسوعیین. (ا. م. ع.) کشیشان پیرو طریقت ایگناس. یسوعی . [ ی َ ] (ص نسبی ) عیسوی . مسیحی . ترسا. نصرانی . ج ، یسوعیون ، یسوعیین : آباء یسوعیین . (یا...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۳ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.