اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ابدال

نویسه گردانی: ʼBDʼL
ابدال . [ اِ ] (ع مص ) بدل کردن . تاخت زدن . دگش کردن . بجای چیزی گرفتن یا دادن یا گذاشتن . || قرار دادن حرفی بجای حرف دیگر برای دفع ثقل و سنگینی . || یکی از اقسام نه گانه ٔوقف مستعمل چون تبدیل تاء به هاء در رحمت و رحمه .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
خان ابدال مکری . [ ن ِ اَ م ُ ] (اِخ )پسر غازی بیک کرد و غازی بیک از اولاد شاهقلی متیلان است . چون علی پاشا از دربار عثمانی به بیگلربیگی تب...
تنگ عبدال . [ ت َ ع َ ] (اِخ ) دهی از دهستان بهمئی گرمسیر است که در بخش کهکیلویه ٔ شهرستان بهبهان واقع است و 160 تن سکنه دارد. (از فرهنگ ج...
عبدال ده . [ ع َ دِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان ناتل رستاق بخش نور شهرستان آمل .واقع در 19هزارگزی جنوب خاوری سولده . این دهکده در دشت قر...
عبدال آباد. [ ع َ ] (اِخ ) ۞ دهی است از دهستان بشاریات بخش آبیک شهرستان قزوین . واقع در 30هزارگزی باختر آبیک ونه هزارگزی راه عمومی و هوا...
عبدال تپه . [ ع َ ت َپ ْ پ َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان بشاریات بخش آبیک شهرستان قزوین . واقع در 26000 گزی باختر آبیک و 6000گزی راه عمومی...
عبدال محمد. [ ع َ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دینور بخش صحنه ٔ شهرستان کرمانشاهان . واقع در 29هزارگزی باختر صحنه و 15هزارگزی باخ...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.