اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ابستا

نویسه گردانی: ʼBSTA
ابستا. [ اَ ب ِ ] (اِخ ) اَوِستا. اَستا. اَبستاق . وِستا. ستا. اوستاک . آبستا. اَبستاغ :
همچو معماست فخر و همت او شرح
همچو ابستاست فضل و سیرت او زند.

رودکی .


چو گلبن از بر آتش نهاد ۞ عکس افکند
بشاخ او بر، دُرّاج شد ابستا ۞ خوان .

خسروانی .


و [ زردشت ] کتاب بستاق که ایشان ابستا و وستا خوانند بر گشتاسب عرضه کرد. (مجمل التواریخ ).
فرهنگ نویسان و بعض مورخین که ابراهیم را زردشت گمان برده اند اوستا را نیز صحف ابراهیم دانسته اند و این غلطی فاحش و خطائی روشن است . رجوع به اوستا شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
آبستا. [ ب ِ ] (اِخ ) اَوِستا : و پارسیان ازکتاب آبستا که زردشت آورده است . (مجمل التواریخ ).چو اینجا معنی قرآن ندانم روم آنجا که آبستا بخو...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.