ابن دهان
نویسه گردانی:
ʼBN DHAN
ابن دهان . [ اِ ن ُ دَهَْ ها ] (اِخ ) نام طبیبی بزرگ و مترجم و ناقل از کتب هند. او از اطبای بیمارستان برامکه بوده است . (لکلرک ). ظاهراً مراد ابن دُهن است که ابن الندیم ترجمه ٔاو را در الفهرست آورده است . رجوع به ابن دهن شود.
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
ابن دهان . [ اِ ن ُ دَهَْ ها ] (اِخ ) حسن بن محمدبن علی بن رجاء، ابومحمد. لغوی معتزلی . مردی فقیر و ژنده پوش و ژولیده گونه بوده و در سال 447...
ابن دهان . [ اِ ن ُ دَهَْ ها ] (اِخ ) ناصرالدین ابومحمد سعیدبن مبارک بن علی بغدادی نحوی . مولد او به بغداد به سال 494 هَ .ق . وفات در موصل ...
ابن دهان . [ اِ ن ُ دَهَْ ها ] (اِخ ) ابوزکریا یحیی بن سعیدبن مبارک (569-616 هَ .ق .). ادیب و شاعر موصلی . پدرش سعیدبن مبارک معروف به ابن ...
ابن دهان . [ اِ ن ُ دَهَْ ها ] (اِخ ) فخرالدین ابوشجاع محمدبن علی بن شعیب بغدادی . وفات 590 هَ .ق . ادیب و حاسب از مردم بغداد. ابتدا بموصل ...
ابن دهان . [ اِ ن ُ دَهَْ ها ] (اِخ ) ابوالفرج عبداﷲبن اسعدبن علی موصلی . فقیه و ادیب ، و او بیشتر بشعر گرائیده و بدان سمت مشهورتر است . بعلت ...
ابن دهان . [ اِ ن ُ دَهَْ ها ] (اِخ ) ابوبکر مبارک بن ابی طالب مبارک بن ابی الازهر سعید، ملقب به وجیه واسطی (532-612 هَ .ق .). در واسط و پس ...