ابوالحسین
نویسه گردانی:
ʼBWʼLḤSYN
ابوالحسین . [ اَ بُل ْ ح ُ س َ ] (اِخ ) سیمجور یا ابوالحسن محمدبن ابراهیم بن سیمجور امیر قهستان . معاصر با عبدالملک اول و منصور اول و نوح دوم سامانی . او سه کرت حکمرانی خراسان داشت : نخست از 347 تا 349 هَ . ق . و نوبت دوم از 350 تا 371 و بار سوم از 376 تا 378 و در دوره ٔ دوم حکومت او نوح دوم در سال 365 دختر او را بزنی کرد و لقب ناصرالدوله بدو داد لیکن در سال 371 بسعایت وشاة از جمله ابوالحسین عتبی وزیر مطرود گشت و در املاک موروثی خویش منزوی شد و پس از عزل ابوالحسین عتبی وزیر باز حکومت خراسان به دست کرد و تا آخر عمر بدین مقام ببود و پس از او ابوعلی سیمجور جای پدر گرفت . مورخین در صفات او مُفْرِط یا مُفَرِّطند، بعضی که مأخذشان عتبی است مانند ابن اثیر و میرخوند او را به صفات ذمیمه و ظلم و بیدادی نسبت کنند و برخی مانند گردیزی و عوفی و حمداﷲ مستوفی که ظاهراً مآخذ دیگری در دست داشته اند او را بعدل و داد و خصایل حسنه ستوده اند.
واژه های همانند
۱۷۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
ابوالحسین . [ اَ بُل ْ ح ُ س َ ] (اِخ ) کردویه (شیخ ...) شیرازی . از معاریف مشایخ تصوف . وی در مائه ٔ ششم هجری میزیست و معاصر الناصر لدین اﷲ عب...
ابوالحسین . [ اَ بُل ْ ح ُ س َ ] (اِخ ) محمدبن احمدبن اسماعیل بن عبیس بن سمعون ، ملقب به ناطق الحکمه واعظ بغدادی . رجوع به ابن سمعون ابوالح...
ابوالحسین . [ اَ بُل ْ ح ُ س َ ] (اِخ )محمدبن احمدبن محمدبن جمیع. رجوع به محمد... شود.
ابوالحسین . [ اَ بُل ْ ح ُ س َ ] (اِخ ) محمدبن اسحاق بن الحسین المادرائی . رجوع به محمد... شود.
ابوالحسین . [ اَ بُل ْ ح ُ س َ ] (اِخ ) محمدبن بحر رهنی . رجوع به محمد... شود.
ابوالحسین . [ اَ بُل ْ ح ُ س َ ] (اِخ ) محمدبن بکیر الحضرمی . تابعی است .
ابوالحسین . [ اَ بُل ْ ح ُ س َ ] (اِخ )محمدبن جعفر. رجوع به ابن نجار ابوالحسین ... شود.
ابوالحسین . [ اَ بُل ْ ح ُ س َ ] (اِخ ) محمدبن حامد سری . رجوع به محمد... شود.
ابوالحسین . [ اَ بُل ْ ح ُ س َ ] (اِخ ) محمدبن حسن بن علی جرجانی خیاطی . حافظ و محدث . او به ماوراءالنهر میزیست و از عمران بن موسی بن مجاشع رو...
ابوالحسین . [ اَ بُل ْ ح ُ س َ ] (اِخ ) محمدبن حسین بن الحسین بن عبدالوارث فارسی . رجوع به محمد... شود.