ابوالمظفر
نویسه گردانی:
ʼBWʼLMẒFR
ابوالمظفر. [ اَ بُل ْ م ُ ظَف ْ ف َ ] (اِخ ) حبال بن احمد ترمذی . جامی در نفحات الانس آرد: ابوالمظفر ترمذی رحمه اﷲ تعالی از طبقه ٔ سادسه است نام وی حبال بن احمد است امام بوده و زاهد و حنبلی مذهب ، بترمذ مذکّری کردی . شیخ وقت خویش بود... شاگرد محمد حامد و اشکردی است و شاگرد ابوبکر وراق و پیر پیر شیخ الاسلام و وی را سخن بسیار است و حکایت نیکو در معاملات زهد و ورع و تقوی . شیخ الاسلام گفت که ابوالمظفر ترمذی و استاد وی محمدبن حامد و استاد وی ابوبکر وراق ترمذی مگس از خود باز نمی کردند. رجوع شود به نفحات الانس چ نولکشور ص 175 و 176. در نامه ٔ دانشوران ج 2 ص 267 و 268 پس از نقل عبارات جامی آمده : در بعض از کتب این قوم نام وی دیده شده و لسان وعظ او را توصیف کرده اند. از جمله ٔ بیانات اوست که بلسان وعظ و نصیحت گفته : چون مرد را دامن تقوی آلوده بگناهان نباشد و در خدمت تقصیر نکند مرد است والا چه فرق او را به آنان که از نظر حق دور و در حجاب سرگردانی مستورند و هم از اوست بلسان وعظ که گفته : بالاترین درجات و بهترین حالات مرد را گذشتن از حقوق غیر است و چشم نداشتن بشئونات خلایق و نیز گفته است آن کس که قناعت را بر ذلت سؤال برگزید هرچه خواهد از شئونات دنیا و آخرت او را میسر ساخت . او را گفتند یا شیخ ما را وصیتی کن گفت : پرهیزکاری را شعار خود نمائید گفتند آن چیست گفت هرچه هست در این است و اول درجه آن است که هرچه را مال غیردانی و نهی الهی است از آن اجتناب نمائی - انتهی .
واژه های همانند
۸۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
ابوالمظفر. [ اَ بُل ْ م ُ ظَف ْ ف َ ] (اِخ ) طاهربن حسن معروف به ابن حبیب . رجوع به طاهربن حسن ... شود.
ابوالمظفر. [ اَ بُل ْ م ُ ظَف ْ ف َ ] (اِخ ) طاهربن فضل چغانی . رجوع به ابوالمظفر چغانی . طاهربن فضل ... شود.
ابوالمظفر. [ اَ بُل ْ م ُ ظَف ْ ف َ ] (اِخ ) طاهربن محمد اسفراینی . رجوع به طاهربن محمد اسفراینی ... شود.
ابوالمظفر. [ اَ بُل ْ م ُ ظَف ْ ف َ ] (اِخ ) عبدالرحیم بن عبدالکریم بن محمد. رجوع به عبدالرحیم ... شود.
ابوالمظفر. [ اَ بُل ْم ُ ظَف ْ ف َ ] (اِخ ) عبدالکریم بن احمدبن موسی . معروف به ابن طاوس . رجوع به ابن طاوس غیاث الدین ... شود.
ابوالمظفر. [ اَ بُل ْ م ُ ظَف ْ ف َ ] (اِخ ) عبدالکریم بن منصور سمعانی . رجوع به عبدالکریم ... شود.
ابوالمظفر. [ اَ بُل ْ م ُ ظَف ْ ف َ ] (اِخ ) عبداﷲبن احمد چغانی . رجوع به ابوالمظفر چغانی عبداﷲ... شود.
ابوالمظفر. [ اَ بُل ْ م ُ ظَف ْ ف َ ] (اِخ ) عبداﷲبن یونس ملقب به جلال الدین . هندوشاه در تجارالسلف در ذکر وزرای ناصر خلیفه ٔ عباسی آرد: مولد ...
ابوالمظفر. [ اَ بُل ْ م ُ ظَف ْ ف َ ] (اِخ ) عزالدین مسعودبن مودود. از اتابکان موصل (576 - 589 هَ . ق .). رجوع بعزالدین مسعود... شود.
ابوالمظفر. [ اَ بُل ْ م ُ ظَف ْ ف َ ] (اِخ )علوی (شریف ...) رجوع به ابوالمظفربن احمد... شود.