اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ابوعلی

نویسه گردانی: ʼBWʽLY
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) اوراجی . یکی از اهل سیر و سلوک و ابوعبداﷲ خفیف یاد او در کتاب خویش کرده و او را بشیراز در زمان حکومت عمادالدوله دیده است و در آنوقت او شغل و عمل دیوان داشته است و عوائد خویش صرف فقرا میکرده و برای آنان مائده مینهاده و پس از هر نماز شام بحلقه ٔ ابوعبداﷲ خفیف میشده است . ابوعبداﷲ گفت برگردن او نشانی دیدم بمقدار طوقی پرسیدم این چیست ؟ گفت درکوه لکام چندی بریاضت مشغول بودم و پلاس میپوشیدم و پلاس گردن من بخورد پس از آنکه از آن حال انصراف دست داد دیگر باره گوشت برآورد. گفتم چه باعث شد که پس از آن همه ریاضت بعمل دیوان تن دردادی ؟ گفت مرا مادری پیر و ضعیف و خویشاوندان محتاج بود و بر من نیز وام بسیار گرد آمده تا آنجا که فراهم آوردن جزئی قوتی میسر نبود در این وقت بخیال عملی در دیوان افتادم و دل بدان راضی نمیشد در راهی پیری بمن گذر کرد و در من نگریست و گفت آن خیال مبارک است بعمل دیوان تن درده و فقراء و خویشان خود را اعانت کن که ثواب آن بیش از اعتزال و پوشیدن دلق است و من برهنمائی آن پیر بدین شغل پرداختم و او میگفت که دریکی از جبال چندی نزد عارفی مرتاض بودم و چون عزم انصراف کردم از وی وصیتی خواستم گفت : از ناشناخت بگریز با ناکس میاویز با اهل خود مستیز و نیز گفت آنرا که در خلقت او عیب ظاهر بینی زنهار با او منشین چه آن نشانه از خبث باطن است که گفته اند کل ناقص ملعون .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۴۸ مورد، زمان جستجو: ۱.۱۶ ثانیه
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن حسین بغدادی . رجوع به حسن بن حسین بن ابی هریره بغدادی شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن خطیربن ابی الحسن النعمانی فارسی . نسبت او به نعمانیه قریه ای میان بغداد و واسط است . مولد او به سال 548 هَ...
ابوعلی .[ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن خلف بن عبداﷲبن ثلمیه یا بلیمه ۞ . رجوع به حسن ... شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن خمیر الحرازی . از روات است و عمران بن بکار از او روایت کند.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن داودبن حسن بقار یا نقاش یانقاد قرشی کوفی . رجوع به نقاد ابوعلی حسن ... شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن داود رقی . رجوع به حسن ... شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن ربیع. از روات حدیث است .
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن رشیق قیروانی ازدی . ادیب و شاعر. رجوع به ابن رشیق ابوعلی حسن شود.
ابوعلی . [ اَ ع ] (اِخ )حسن بن زیاد لؤلؤی . رجوع به لؤلؤی حسن ... شود.
ابوعلی .[ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن سجّادة. از روات حدیث است .
« قبلی ۷ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ صفحه ۱۲ از ۳۵ ۱۳ ۱۴ ۱۵ ۱۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.