ابوعلی
نویسه گردانی:
ʼBWʽLY
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن محمدبن صباح زعفرانی فقیه . از اصحاب محمدبن ادریس شافعی است . ابن خلّکان گوید: او در فقه و حدیث براعت یافت و درآن دوعلم کتابها کرد و نام او در آفاق پراکنده گشت و او به استادخویش شافعی سخت شیفته بود و میگفت اصحاب حدیث خفته بودند تا آنگاه که شافعی آنانرا بیدار کرد و هیچکس محبره و دویتی برنداشته جز اینکه شافعی را بر او منتی است و هم از سفیان بن عینیه و طبقه ٔ او مانند وکیعبن الجراح و عمروبن الهیثم و یزیدبن هارون اخذ روایت کرده است و او یکی از روات اقوال قدیمه ٔ شافعی است و روات اقوال قدیمه ٔ شافعی چهار تن باشند یکی از آنها صاحب ترجمه و دیگری ابوثور و سه دیگر احمدبن حنبل و چهارمین کرابیسی است . و روات اقوال جدیده ، مزنی و ربیعبن سلیمان الجیزی و ربیعبن سلیمان المرادی و بویطی و حرمله و یونس بن عبدالاعلی باشند و از زعفرانی بخاری در صحیح خویش و ابوداود سجستانی و ترمذی و جز آنان روایت کرده اند. وفات وی بشعبان یا رمضان سال 260 بود و در کتاب انساب ربیعالاخر 249 هَ . ق . آمده است .
واژه های همانند
۳۴۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۴ ثانیه
ابوعلی . [ اَ ع َ] (اِخ ) حسن بن محمد بطلیوسی . رجوع به حسن ... شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن محمد زجاجی طبری شافعی . رجوع به حسن ... شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ] (اِخ ) حسن بن محمد سبزواری . رجوع به حسن ... شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن محمد عراقی حلبی . رجوع به حسن ... شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن محمد میکالی . ملقب بسیدالکفاة و معروف بامیر حسنک میکال . آخرین وزیر محمودبن سبکتکین . او بمبادی صبا در ملازمت...
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ )حسن بن مروان . خواهرزاده ٔ باد حکمران حصن کیفا. مؤسس سلسله ٔ کوچکی معروف به بنی مروان که از دست سلاطین بویهی ی...
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن مظفر نیشابوری لغوی . رجوع به حسن ... شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن موسی الاشیب . از روات حدیث است .
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن واقع الرملی . از روات است و از ضمرةبن ربیعه روایت کند.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن وهب بن سعید. رجوع به حسن ... شود.