ابوعلی
نویسه گردانی:
ʼBWʽLY
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) خلیع، حسین بن ضحاک بن یاسر شاعر بصری . اصل او از خراسان است از موالی اولاد سلیمان بن ربیعة باهلی صحابی . او شاعری مزاح بود و در انواع شعر دست داشت و گفته های اومطبوع است و در گستاخی در مجلس خلفا هم سنگ اسحاق بن ابراهیم ندیم موصلی است . در ابتدا بخدمت محمد امین بن هارون الرشید پیوست به سال 198 هَ . ق . و پس از او با دیگر خلفا همان مناسبت داشت تا زمان مستعین و ابن خلکان گوید: او در طبقه ٔ اولی از شعرای مجیدین است و میان او و ابی نواس ماجراهای لطیف وقایع شیرین بوده است و وجه تسمیه ٔ او به خلیع کثرت مزاح او است . ابن المنجم در کتاب بارع و ابوالفرج اصفهانی در اغانی ذکر او کرده اند. وفات وی به سال 250 هَ . ق . بود. خطیب در تاریخ بغداد گوید: مولد او به سال 162 هَ . ق . بود و گویند او نزدیک صد سال بزیست . رجوع به معجم الأدباء چ مارگلیوث ج 4 ص 30 و رجوع به ابن ضحاک شود.
واژه های همانند
۳۴۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) احمدبن محمدبن بشربن سعد المرثدی . رجوع به احمد... شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) احمدبن محمدبن جعفربن مختار واسطی . رجوع به احمد... شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) احمدبن محمدبن حسن اصفهانی . معروف بامام مرزوقی . ادیب و شاعر شیعی . شاگرد ابوعلی فارسی . وفات 421 هَ . ق . و رجوع ...
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) احمدبن محمدبن المظفربن محتاج چغانی . او دو سال پیش از مرگ پدریعنی به سال 327 هَ . ق . بجای پدر از دست امیر نصرب...
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) احمدبن محمدبن یعقوب ملقب به مسکویه خازن .رجوع به احمد... و رجوع به ابوعلی مسکویه ... شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) احمدبن محمد رودباری . رجوع به ابوعلی رودباری ... شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) احمدبن محمد مرزوقی . رجوع به ابوعلی احمدبن محمدبن حسن ... و رجوع به احمد... شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) احمدبن مظفرچغانی . رجوع به لباب الالباب چ براون ص 27 س 9 شود.
ابوعلی . [ اَع َ ] (اِخ ) احمدبن نصربن الحسین البازیار. رجوع به ابن بازیار ابوعلی احمد... و رجوع به احمد... شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) احمدبن نصر کاتب . رجوع به احمد... شود.