گفتگو درباره واژه گزارش تخلف ابوعلی نویسه گردانی: ʼBWʽLY ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) صاحبی . در لغت نامه ٔ اسدی بیت ذیل از او شاهد کلمه ٔ حُودِ خروه آمده است :ای خواجه چرا جدا شدستی ز گروه چونان که ز جمع تره ها حُودِ خروه . ۞ واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۳۴۸ مورد، زمان جستجو: ۱.۶۶ ثانیه واژه معنی ابوعلی ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن عمربن المراغی . رجوع به حسن ... شود. ابوعلی ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن قاسم بن علی مرادی . رجوع به حسن ... شود. ابوعلی ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن قاسم الطبری . فقیه شافعی . او فقه از ابوعلی بن ابی هریره فرا گرفت و تعلیقه ٔ مشهوره ٔ وی تعلیقاتی است بر ف... ابوعلی ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن قطان مروزی . رجوع به حسن ... شود. ابوعلی ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن محمدبن اسعد نسابه . رجوع به حسن ... شود. ابوعلی ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن محمدبن اعین الحرانی . از روات حدیث است و از معقل بن عبید روایت کند. ابوعلی ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن محمدبن حسن بن مروان الموثق . رجوع به حسن ... شود. ابوعلی ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن محمدبن دقاق نیشابوری معروف به ابوعلی دقاق . صاحب تذکرةالاولیاء گوید: او امام وقت بود و شیخ عهد و در احادی... ابوعلی ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن محمدبن صباح زعفرانی فقیه . از اصحاب محمدبن ادریس شافعی است . ابن خلّکان گوید: او در فقه و حدیث براعت یا... ابوعلی ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن محمدبن عبدالصمد عسقلانی ، ابن ابی الشخباء. رجوع به حسن عسقلانی ... شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ صفحه ۱۵ از ۳۵ ۱۶ ۱۷ ۱۸ ۱۹ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود