گفتگو درباره واژه گزارش تخلف ابوعلی نویسه گردانی: ʼBWʽLY ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) صاحبی . در لغت نامه ٔ اسدی بیت ذیل از او شاهد کلمه ٔ حُودِ خروه آمده است :ای خواجه چرا جدا شدستی ز گروه چونان که ز جمع تره ها حُودِ خروه . ۞ واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۳۴۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه واژه معنی ابوعلی ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) الصیقل . اواز جعفربن تمام و از او منصور و ثوری روایت کنند. ابوعلی ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) طبرسی . فضل بن علی بن فضل ملقب به امین الدین . از مشاهیر محدثین و مفسرین و فقهای مأئه ٔ ششم است و او از شیخ ابو... ابوعلی ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) طوسی . شیخ ابی حاتم . حاجی خلیفه کتاب المسند المستخرج علی الترمذی را بدو نسبت کند. ابوعلی ابوعلی . [ اَ ع َ ](اِخ ) عاصم بن محمدبن الکاتب رجوع به عاصم ... شود. ابوعلی ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) عبدربه زرارةبن اعین بن سنبس یا سنسن . رجوع به ابوعلی زراره و رجوع به زرارةبن اعین شود. ابوعلی ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) عبدالرحمن بن بحر الخلال . از روات حدیث است . ابوعلی ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) عبدالرحیم بن سلیمان رازی . از روات حدیث است . ابوعلی ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) عبدالرحیم بن قاضی اشرف ابی الحسن علی بن حسن بن حسن بن احمدبن فرج بن احمد اللخمی العسقلانی المولد المصری الدار ا... ابوعلی ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) عبدالکریم بن حسن بن حسین بن حکیم نحوی . رجوع به عبدالکریم ... شود. ابوعلی ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) عبداﷲبن علی نصرانی معروف به دندانی . رجوع به دندانی ... شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱۹ ۲۰ ۲۱ ۲۲ ۲۳ صفحه ۲۴ از ۳۵ ۲۵ ۲۶ ۲۷ ۲۸ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود