اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ابوعلی

نویسه گردانی: ʼBWʽLY
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) علم الدین شاتانی . حسن بن سعیدبن عبداﷲبن بنداربن ابراهیم . فقیه و شاعر از مردم دیار بکر بود و بموصل اقامت گزید و با جنبه ٔ فقاهت فن شاعری بر او غلبه داشت و گاه به بغداد میشد و وزیر ابوالمظفربن هبیره در اکرام او چیزی فرونمی گذاشت . مولد وی به سال 510 و وفات در شعبان سال 599 هَ . ق . بموصل بودو عماد کاتب در خریده و ابن الدبیسی در ذیل ذکر او کرده و ثنای وی گفته اند و اشعاری از وی آورده اند و ازجمله قصیده ای در مدح صلاح الدین که اول آن این است :
اری النصر معقودا برایتک الصفرا
فسروا ملک الدنیا فانت بها احری
یمینک فیها الیمن و الیسر فی الیسری
فبشری لمن یرجو الندی منهما بشری .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۴۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن محمد اهوازی . رجوع به حسن ... شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ] (اِخ ) حسن بن محمد بطلیوسی . رجوع به حسن ... شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن محمد زجاجی طبری شافعی . رجوع به حسن ... شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ] (اِخ ) حسن بن محمد سبزواری . رجوع به حسن ... شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن محمد عراقی حلبی . رجوع به حسن ... شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن محمد میکالی . ملقب بسیدالکفاة و معروف بامیر حسنک میکال . آخرین وزیر محمودبن سبکتکین . او بمبادی صبا در ملازمت...
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ )حسن بن مروان . خواهرزاده ٔ باد حکمران حصن کیفا. مؤسس سلسله ٔ کوچکی معروف به بنی مروان که از دست سلاطین بویهی ی...
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن مظفر نیشابوری لغوی . رجوع به حسن ... شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن موسی الاشیب . از روات حدیث است .
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن واقع الرملی . از روات است و از ضمرةبن ربیعه روایت کند.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.