اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ابوعلی

نویسه گردانی: ʼBWʽLY
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) علم الدین شاتانی . حسن بن سعیدبن عبداﷲبن بنداربن ابراهیم . فقیه و شاعر از مردم دیار بکر بود و بموصل اقامت گزید و با جنبه ٔ فقاهت فن شاعری بر او غلبه داشت و گاه به بغداد میشد و وزیر ابوالمظفربن هبیره در اکرام او چیزی فرونمی گذاشت . مولد وی به سال 510 و وفات در شعبان سال 599 هَ . ق . بموصل بودو عماد کاتب در خریده و ابن الدبیسی در ذیل ذکر او کرده و ثنای وی گفته اند و اشعاری از وی آورده اند و ازجمله قصیده ای در مدح صلاح الدین که اول آن این است :
اری النصر معقودا برایتک الصفرا
فسروا ملک الدنیا فانت بها احری
یمینک فیها الیمن و الیسر فی الیسری
فبشری لمن یرجو الندی منهما بشری .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۴۸ مورد، زمان جستجو: ۱.۴۹ ثانیه
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) ابن هیثم . حسن بن حسن ، یا حسین بصری . رجوع به ابن هیثم ابوعلی حسن ... و رجوع به نزهةالارواح شهرزوری ص 50 شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) ابن یزیدالابلی . برادر یونس بن یزید. او از زهری روایت کند.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) ابونواس حسن بن هانی بن عبدالاول بن صباح اهوازی . رجوع به حسن ... و رجوع به ابونواس ... شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) احمدبن ابراهیم بن ایوب المسوحی . رجوع به احمد... شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) احمدبن اسماعیل بن الخصیب الانباری الکاتب .
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) احمدبن افضل . رجوع به احمد... شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) احمدبن جعفر دینوری . رجوع به احمد... شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) احمدبن عاصم الانطاکی . رجوع به احمد انطاکی ... شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) احمدبن عبدالرحمن بن مندویه ٔ اصفهانی . رجوع به ابن مندویه ابوعلی ... شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) احمدبن علی بن الحسن المادرانی الکاتب . رجوع به احمد... شود.
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۳۵ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.