اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ابوعلی

نویسه گردانی: ʼBWʽLY
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) فارسی . حسن بن احمدبن عبدالغفاربن محمدبن سلیمان بن ابان الفارسی الفسوی النحوی . مولد وی شهر فسای شیراز به سال 288 هَ . ق . است . در 307 به بغداد شد و سپس بشهرهای دیگر سفر کرد و به سال 341 بحلب رفت و در آنجا مدتی در صحابت سیف الدولةبن حمدان بزیست . و او را در آنجا با ابوالطیب متنبی مجالسی است . سپس ببلاد فارس شد و بخدمت عضدالدولةبن بویه پیوست و نزد وی مکانت و منزلتی بسزایافت تا آنجا که عضدالدوله گفتی من در نحو شاگرد ابوعلی فارسی باشم و او کتاب ایضاح و تکمله را بنام وی کرد. گویند روزی بمیدان شیراز در موکب عضدالدوله بود. پادشاه بویهی پرسید از چه مستثنی در قام القوم الازیداً منصوب است گفت نصب آن بفعلی مقدر است گفت آن فعل مقدر کدام است گفت استثنی امیر گفت بجای استثنی امتنع تقدیر کنیم و زید را مرفوع خوانیم ابوعلی درماند و گفت این جوابی بود میدانی وجواب عقلانی آن بگاه خویش بعرض ملک رسانم و سپس در این موضوع رساله ای کردو بخدمت عضدالدوله برد و عضدالدوله آن رساله نپسندید. و در کتاب ایضاح برای رفع این دخل گوید: نصب زید در مثال مزبور بفعل متقدم باشد با تقویت الا. گویند در کتاب ایضاح بدین شعر ابی تمام استشهاد کرده است :
من کان مرعی عزمه و همومه
روض الأمانی لم یزل مهزولا.
و ابی تمّام آن نیست که بشعر وی تمثل کنند لکن چون عضدالدوله این بیت ابوتمّام را دوست می گرفت و مکرر میخواند از آنرو آورده است . او از ابن سراج و مبرمان و زجاج فنون ادب فرا گرفت و گویند شاگردان او وی را بر ابوالعباس مبردتفضیل می نهادند وعلاوه بر ایضاح و تکمله کتب ذیل او راست : کتاب التذکره و آن کتابی بزرگ است و کتاب المقصور و الممدود و کتاب الحجة فی القراآت در سه جلد و کتاب الأغفال فیما اغفله الزجاج من المعانی و کتاب العوامل المائة و کتاب المسائل الحلبّیات و کتاب المسائل البغدادیات و کتاب المسائل الشیرازیات و کتاب البصریه و کتاب المسائل المجلسیات و کتاب المسائل العسکریه و کتاب القصریات و آنرا بشاگرد خویش محمدبن طوسی قصری املا کرده است . و کتاب المسائل الکرمانیات و کتاب فی ابیات العرب و تعلیقه ٔ الکتاب سیبویه . واو متهم باعتزال بود و ابوالفتح بن جنی معروف و علی بن عیسی الربعی از شاگردان اویند. وفات وی بربیعالاَّخریا ربیعالاول سال 377 هَ . ق . در بغداد بود و مدفن او در شونیزیّه است . رجوع به معجم الادباء ج 3 ص 9 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۴۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۵ ثانیه
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن محمد اهوازی . رجوع به حسن ... شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ] (اِخ ) حسن بن محمد بطلیوسی . رجوع به حسن ... شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن محمد زجاجی طبری شافعی . رجوع به حسن ... شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ] (اِخ ) حسن بن محمد سبزواری . رجوع به حسن ... شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن محمد عراقی حلبی . رجوع به حسن ... شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن محمد میکالی . ملقب بسیدالکفاة و معروف بامیر حسنک میکال . آخرین وزیر محمودبن سبکتکین . او بمبادی صبا در ملازمت...
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ )حسن بن مروان . خواهرزاده ٔ باد حکمران حصن کیفا. مؤسس سلسله ٔ کوچکی معروف به بنی مروان که از دست سلاطین بویهی ی...
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن مظفر نیشابوری لغوی . رجوع به حسن ... شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن موسی الاشیب . از روات حدیث است .
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن واقع الرملی . از روات است و از ضمرةبن ربیعه روایت کند.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.