ابوعلی
نویسه گردانی:
ʼBWʽLY
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) فارقی . حسن بن ابراهیم بن علی بن برهون . فقیه شافعی . مولد او بمیافارقین بربیعالاَّخر 433 هَ . ق . وی در میافارقین نزد ابی عبداﷲ محمد الکازرونی به تحصیل علوم وقت پرداخت و پس از وفات استاد به بغداد شد و از محضر شیخ ابواسحاق شیرازی صاحب المهذب و ابونصربن الصباغ صاحب شامل کسب دانش کرد و پس از ابی تغلب قضاء شهر واسط بوی دادند و در این شغل عقل وعدل و حسن سیرتی بیش از تصور ابراز کرد و زاهد و متورع بود و حدیث از خطیب ابی بکر و طبقه ٔ او شنید. و قاضی ابوسعید عبداﷲبن ابی عصرون از او اخذ روایت کردو تا آخر عمر پیوسته به تدریس کتاب شامل بن صباغ اشتغال داشت . او راست : کتاب الفوائد علی المهذّب . و بروزچهارشنبه ٔ 22 محرم 528 هَ . ق . بشهر واسط درگذشت .
واژه های همانند
۳۴۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۴ ثانیه
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) عمربن محمد شلوبین یا شلوبینی . رجوع به شلوبین و شلوبینی شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) عمروبن قائد القدری . از روات حدیث است .
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) عمروبن مالک الجنبی . از روات حدیث است و ابوهانی خولانی از او روایت کند.
ابوعلی .[ اَ ع َ ] (اِخ ) عیسی بن دینار. از روات حدیث است .
ابوعلی . [ اَع َ ] (اِخ ) عیسی بن زرعه نصرانی منطقی متوفی به سال 398 هَ . ق . او راست : کتابی در عقل و مقاله ای مجهوله در اخلاق و ترجمه ٔ م...
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) غسّانی . حسین بن محمدبن احمد جیانی اندلسی . رجوع به حسین ... شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) غنام بن علی . از روات حدیث است .
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) فارسی . حسن بن احمدبن عبدالغفاربن محمدبن سلیمان بن ابان الفارسی الفسوی النحوی . مولد وی شهر فسای شیراز به سال 2...
ابوعلی . [ اَ ع َ] (اِخ ) فارسی . حسن بن الظئر. رجوع به حسن ... شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) فارمدی فضل بن محمد. رجوع به ابوعلی فضل ... شود.