ابوعلی
نویسه گردانی:
ʼBWʽLY
ابوعلی . [ اَع َ ] (اِخ ) فضل بن محمد فارمدی . یکی از شیوخ طریقت صوفیه . مولد او قریه ٔ فارمد طوس به سال 402 هَ . ق . بود و پس از براعت در علوم ظاهر قدم در طریق طریقت نهاد و درک صحبت شیخ ابوسعید ابوالخیر و ابوالقاسم گرگانی طوسی کرد و استاد وی در تذکیر و موعظت شیخ ابوالقاسم قشیری بود و خواجه نظام الملک وزیر نسبت بوی ارادتی صادق داشت و یافعی در متوفیات سال 477 هَ . ق . ذکر او آورده و گوید: هو شیخ الشیوخ فی عصره ، المتفردبطریقة فی التذکیر التی لم یسبق الیها فی حسن عبارته و تهذیبه و حسن آدابه و ملیح استعارته و رقّة الفاظه دخل نیشابور و صحب الأستاد ابوالقاسم القشیری و اخذ فی الاجتهاد البالغ الی ان نال و حصل له عند نظام الملک قبول خارج عن الحد و روی عن جماعة. و وفات وی به سال 477 هَ . ق . بطوس بود و گور وی بدان شهر است .
واژه های همانند
۳۴۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) عمربن محمد شلوبین یا شلوبینی . رجوع به شلوبین و شلوبینی شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) عمروبن قائد القدری . از روات حدیث است .
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) عمروبن مالک الجنبی . از روات حدیث است و ابوهانی خولانی از او روایت کند.
ابوعلی .[ اَ ع َ ] (اِخ ) عیسی بن دینار. از روات حدیث است .
ابوعلی . [ اَع َ ] (اِخ ) عیسی بن زرعه نصرانی منطقی متوفی به سال 398 هَ . ق . او راست : کتابی در عقل و مقاله ای مجهوله در اخلاق و ترجمه ٔ م...
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) غسّانی . حسین بن محمدبن احمد جیانی اندلسی . رجوع به حسین ... شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) غنام بن علی . از روات حدیث است .
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) فارسی . حسن بن احمدبن عبدالغفاربن محمدبن سلیمان بن ابان الفارسی الفسوی النحوی . مولد وی شهر فسای شیراز به سال 2...
ابوعلی . [ اَ ع َ] (اِخ ) فارسی . حسن بن الظئر. رجوع به حسن ... شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) فارقی . حسن بن ابراهیم بن علی بن برهون . فقیه شافعی . مولد او بمیافارقین بربیعالاَّخر 433 هَ . ق . وی در میافارقین ن...