اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ابوعلی

نویسه گردانی: ʼBWʽLY
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) لذکه . حسن بن عبداﷲ اصفهانی معروف به لذکه یا لغذه ٔ نحوی لغوی . یاقوت گوید: او به بغداد شد و بمجلس زجاج برای اکتساب ادب حاضر می آمد و سپس بمخالفت زجاج برخاست و بخانه ٔ خویش بتدریس نشست ... و میان او و ابی حنیفه مناقضاتی است و در آخر عمر در عراق او را نظیری نبود و از اشعار اوست :
ذهب الرجال المقتدی بفعالهم
والمنکرون لکل امر منکر
و بقیت فی خلف یزیّن بعضهم
بعضا لیستر معور من معور
ما اقرب الأشیاء حین تسوقها
قدراً و ابعدها اذا لم یقدر
الجد انهض بالفتی من کسره
فانهض لجد فی الحوادث او ذر
و اذا تعسّرت الامور فأرجها
و علیک بالامر الذی لم یعسر.
و از کتب او راست : النوادر. خلق الانسان . نقض علل النحو. خلق الفرس . مختصر فی النحو. الهشاشة و البشاشه . التسمیه . الرد علی ابن قتیبه فی غریب الحدیث . الرد علی ابی عبید و جز آن و صاحب روضات گوید: بعید نیست این ابوعلی ، ابوالقاسم اصفهانی ملقب به تلیزه باشد که در قاموس ذکر او آمده است . ۞
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۴۸ مورد، زمان جستجو: ۲.۷۴ ثانیه
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) رجاء. یکی از رؤسای مذهب زنادقه (مانویه ) در دولت عباسیان . (ابن الندیم ).
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) رجالی . محمدبن اسماعیل مازندرانی . مولد و منشاء او کربلای معلی . وی از شاگردان سیدعلی صاحب ریاض و سید مهدی طباطبائ...
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) رودباری . احمدبن محمدبن القاسم یا محمدبن احمد.شیخ فریدالدین عطار گوید: او از کاملان اهل طریقت بود و از اهل فتوت ...
ابوعلی .[ اَ ع َ ] (اِخ ) زرارةبن اعین بن سنسن شیبانی . اسم اوعبد ربه و زراره لقب اوست . و کنیت دیگر او ابوالحسن است . تابعی و یکی از محدثین...
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) سائب بن زید. صحابی است .
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) سعید. نام رئیس مقالصه از مانویه ، به روزگار مأمون و معتصم خلیفه . (ابن الندیم ). و در جای دیگر او را بنام یکی از ...
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) سعیدبن عثمان بن سکن . رجوع به سعید... شود.
ابوعلی .[ اَ ع َ ] (اِخ ) سندی . یکی از مشایخ صوفیه باواخر مائه ٔ دویم و اوائل مأئه ٔ سیم . او از استادان ابویزید بسطامی است و بایزید گفت من...
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) سنیدبن داود. از روات حدیث است .
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) سیاه . یکی از شیوخ تصوف باواخر مائه ٔ چهارم و اوائل مائه ٔ پنجم . او از مردم مرو بود و صحبت ابوالعباس قصاب آملی و ا...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.