اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ابوعلی

نویسه گردانی: ʼBWʽLY
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) لذکه . حسن بن عبداﷲ اصفهانی معروف به لذکه یا لغذه ٔ نحوی لغوی . یاقوت گوید: او به بغداد شد و بمجلس زجاج برای اکتساب ادب حاضر می آمد و سپس بمخالفت زجاج برخاست و بخانه ٔ خویش بتدریس نشست ... و میان او و ابی حنیفه مناقضاتی است و در آخر عمر در عراق او را نظیری نبود و از اشعار اوست :
ذهب الرجال المقتدی بفعالهم
والمنکرون لکل امر منکر
و بقیت فی خلف یزیّن بعضهم
بعضا لیستر معور من معور
ما اقرب الأشیاء حین تسوقها
قدراً و ابعدها اذا لم یقدر
الجد انهض بالفتی من کسره
فانهض لجد فی الحوادث او ذر
و اذا تعسّرت الامور فأرجها
و علیک بالامر الذی لم یعسر.
و از کتب او راست : النوادر. خلق الانسان . نقض علل النحو. خلق الفرس . مختصر فی النحو. الهشاشة و البشاشه . التسمیه . الرد علی ابن قتیبه فی غریب الحدیث . الرد علی ابی عبید و جز آن و صاحب روضات گوید: بعید نیست این ابوعلی ، ابوالقاسم اصفهانی ملقب به تلیزه باشد که در قاموس ذکر او آمده است . ۞
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۴۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) نسفی . فقیه حنفی . او راست : فوائد فی فروع الحنفیة.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) نظام الملک حسن بن علی بن اسحاق بن عباس طوسی . وزیر الب ارسلان و ملکشاه . رجوع به حسن ... شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) وحشی . او راست : امالی .
ابوعلی . [ اَ ع َ ](اِخ ) هارون بن زکریا هجری . رجوع به هارون ... شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) هارون بن علی بن ابی منصور ابان رجوع به هارون ... شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) هارون بن معروف . از روات حدیث است .
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) الهذلی . هلال بن میمون . از روات حدیث است .
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) هشام بن ابراهیم انصاری . معاصر و جلیس اصمعی و طبقه ٔ او. ادیبی لغوی است . او راست : کتاب الحشرات . کتاب الوحوش . کت...
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) هشیم بن هشام بن سری بن ابی ساسان . از روات حدیث است .
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) همام اسکافی .او راوی یکی از کتب ابوجعفر محمدبن احمد اشعریست .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.