ابوعلی
نویسه گردانی:
ʼBWʽLY
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) ماجدبن هاشم بن علی بن مرتضی بن علی بن ماجد الحسینی الامامی الجد حفصی الهجری . معروف بسید بحرینی . محدث شیعی . از مشایخ ملامحسن فیض کاشانی . او سیدی محقق و مدقق و شاعر و ادیب و در جودت تصنیف کم نظیر است و اشعار و خطبی بلیغ دارد و او را مصنفاتی است و از جمله : کتاب سلاسل الحدید و رسالة الیوسفیه و رساله ای در مقدمه ٔ واجب . وفات او بشیراز به سال 1028 هَ . ق . بود و مدفن وی در مشهد امام زاده سید احمد معروف بشاه چراغ است . و از شاگردان اوست شیخ محمدبن حسن رجب مقابی رویسی و میان او و شیخ بهاءالدین محمد عاملی مودت بود و شیخ بهاءالدین سید را می ستود.
واژه های همانند
۳۴۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
ابوعلی . [ اَ ع َ] (اِخ ) محسن بن علی بن محمد. رجوع به محسن ... شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) محسن بن علی قاضی تنوخی . رجوع به ابوعلی محسن بن ابی القاسم علی شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) محمدبن احمدبن الجنید. رجوع به ابن جنید شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) محمدبن احمد بلخی شاعر. او را شاهنامه ای بوده است که اخبار آنرا از کتاب سیرالموک عبداﷲبن المقفع و سیرالملوک محمدبن...
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) محمدبن الیاس بن الیسع السمرقندی . رجوع به محمد... و رجوع به ابوعلی بن الیاس شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) محمدبن حسن بن جمهور قمی . رجوع به محمد... شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) محمدبن حسن بن علی بن احمد فارسی نیشابوری ملقب به فتال . تلمیذ شیخ ابوجعفر طوسی . او راست : کتاب روضة الواعظین فارس...
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) محمدبن حسن بن حسن بن سهل بن هیثم . رجوع به ابن هیثم حسن ... شود. ابن ابی اصیبعه نام او را محمدبن حسن و قفطی ...
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) محمدبن حسن بن مظفر حاتمی بغدادی . ادیب و شاعر. معارض متنبی . او راست : کتاب حلیة المحاضره و رساله ٔ حاتمیّه در ماجر...
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) محمدبن حسین بن خلف بن احمد فرا رجوع به محمد... شود.