اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ابوعلی

نویسه گردانی: ʼBWʽLY
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) معتوه . یکی از عقلای مجانین . خلف بن سالم گوید: ابوعلی معتوه را گفتم مسکن تو کجاست . گفت در آن خانه که عزیز و ذلیل در آن برابر باشند گفتم آن خانه کدام است گفت گورستانها. گفتم از تاریکی شب بگورستانها ترا ترس نگیرد گفت تاریکی قبر در نظر آرم و از آنرو تاریکی شب بر من سهل آید. گفتم گاه باشد که چیزهای هول و بیمناک بچشم تو آید گفت باشد لکن در هول و هراس آن جهانی چیزهاست که این هراس و وحشت پیش آن بچیزی نیست . رجوع به صفة الصفوة چ حیدرآباد ج 2 ص 25 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۴۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
ابوعلی .[ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن سجّادة. از روات حدیث است .
ابوعلی .[ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن شعیب . رجوع به حسن ... شود.
ابوعلی . [ اَع َ ] (اِخ ) حسن بن عبدالعزیز جروی . از روات حدیث است . او از بشربن بکر و از او یحیی بن حسان روایت کند.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن عبداﷲ. اوراست : شرح ابیات کتاب ایضاح ابوعلی فارسی در نحو.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن عبداﷲ اصفهانی . رجوع به حسن ... شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن عبداﷲ بندنیجی . رجوع به حسن ... شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن عبداﷲ عثمانی نیشابوری . رجوع به حسن ... شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن عبداﷲ لغده یا لذکه . رجوع به ابوعلی لذکه حسن ...شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن علی بن ابراهیم بن یزدادبن هرمزبن شاهویه ٔ اهوازی . رجوع به حسن ... شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن علی بن اسحاق بن عباس قوام الدین نظام الملک طوسی رادکانی وزیر الب ارسلان و ملکشاه . رجوع به حسن ... شود.
« قبلی ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ صفحه ۱۳ از ۳۵ ۱۴ ۱۵ ۱۶ ۱۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.