اتل
نویسه گردانی:
ʼTL
اتل . [ اَ] (ع مص ) گام نزدیک نهادن هنگام خشم . || اتل من الطعام ؛ سیر شدن شکم از طعام . (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
عطل . [ ع ُطْ طَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ عاطِل . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به عاطل شود.
عاطل . [ طِ ] (ع ص ) بیکاره . بیهوده . تهی . فارغ : آن دیگر که از پیرایه ٔ خردی عاطل نبود. (کلیله و دمنه ). چون سریر دولت از منصب شاهی خالی...