اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اثب

نویسه گردانی: ʼṮB
اثب . [ اَ ث َ ] (ع اِ) اَثأب . درختی است . رجوع به اثأب شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۴ ثانیه
اسب کلان . [ اَ ب ِ ک َ ] (اِخ ) (اصطلاح نجوم ) فرس ثانی . فرس اعظم .
اسب دوالی . [ اَ ب ِ دَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اسبی که آنرا بضرب تسمه و دوال رانند : گر زهد همی جوئی چندین بدر میرچون میدوی ای بیهده چ...
پالای اسب . [ اَ ] (اِ مرکب ) بمعنی اسب یدک کش باشد. (شعوری بنقل از مجمع).
عصب بینایی (به انگلیسی: Optic nerve) دومین زوج از اعصاب مغزی است.از دیدگاه بافت شناسی[۱]، لایه هشتم شبکیه معادل لایه سلول‌های گانگلیون[۲] است.لایه سلو...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
واژه اسب (Aspa)(نیک آفرید) که در اوستا آمده‌است، خود واژه ای است از دوره پیش از تاریخ و به احتمال زیاد مادی(پارتی، اوستایی)، و در پارسی باستان (asa)ب...
افعی مرجان عصب . [ اَ ی ِ م َ ع َ ص َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) افعی کهرباپیکر که شعله ٔ آتش باشد. (آنندراج ) (هفت قلزم ) (برهان ). و رجوع به ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.