اثرار. [ اَ ] (ع اِ) به لغت اهل بادیه اسم انبرباریس
۞ است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). و در تذکره ٔ اولی الالباب داود ضریر انطاکی اثرار، امبریاریس آمده است . زرشک . زرک . اثوار. اشوار. زنبر. زنبل . زریک . زرنگ . زراج . زارج . و در برهان قاطع آمده است : اثرار بر وزن و معنی اترار است که زرشک باشد که آن را در آشها و طعام کنند.مقوی دل و معده و جگر باشد. و رجوع به اترار شود.