اثط
نویسه گردانی:
ʼṮṬ
اثط. [ اَ ث َطط ] (ع ص ) کوسه . (تاج المصادر بیهقی ) (مهذب الاسماء). کوسج ریش : رجل ٌ اثط؛ مرد کوسه . لغت عامی است و فصیح آن ثط است . (منتهی الارب ). || گران شکم . || عارض اثط؛ رخساره ٔ افتاده موی . (منتهی الارب ). ج ، ثُطّ.
واژه های همانند
۴۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
است . [ اَ / اُ ] (اِخ )(مخفف اوستا) تفسیر کتاب دینی زردشتیان و در فرهنگها بغلط آنرا کتاب زند و پازند نوشته اند : شهنشاه ایران سر و تن بشست به...
است . [ اِ ] (اِخ ) ۞ (خاندان ...) خانواده ٔسلطنتی مشهور ایتالیا، که دیری در فِرّار، مُدِن و رِگژیو حکومت داشت و از آریُست و تاس حمایت میکر...
است . [ اِ ] (اِخ ) ۞ (کانال ...) ترعه ای که موز و رُن را به مُزِل و سائن مرتبط می سازد.
آثَت (اوستایی) پس، سپس، بعد، در آن هنگام، آنگاه، هنگامی که، وقتی که، زمانی که.
است/ هست. هست یعنی وجود دارد. است، فعل ربط است. گرچه از گذشته تا کنون این دو واژه را به جای یکدیگر به کار برده و میبرند، بهتر است در نوشتن فصیح، هر ی...
است ها. [ اُ س ِ ] (اِخ ) آلانان . رجوع به آس و اُسِت و ایران باستان ص 2458 ببعد شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
است مویز. [ اَ م َ ] (اِ مرکب ) آش جوی که از مویز سازند. (مؤید الفضلاء).
ژند و است . [ژَ دُ اُ ] (اِخ ) زند و اُست . زند و استا. زند و اوستا. اوستا کتاب مقدس زرتشتیان و ژند یا زند شرح آن است . رجوع به هر یک از این ...
هست یعنی وجود دارد. است فعل ربط است. گرچه از گذشته تا کنون این دو واژه را به جای یکدیگر به کار برده و میبرند، بهتر است در نوشتن فصیح، هر یک را به جای...